English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8399 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
agiotage U سفته بازی
stock jobbing U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
speculation U سفته بازی
kite U سفته بازی کردن
gambled U سفته بازی کردن
kites U سفته بازی کردن
gambles U سفته بازی کردن
speculative motive U انگیزه سفته بازی
gamble U سفته بازی کردن
to fly a kite U سفته بازی کردن
speculating U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
option dealing U سفته بازی روی ترقی سهام
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
kites U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kite U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
demand note U سفته
bank paper U سفته
drafts U سفته
promissory notes U سفته
bill of exgchange U سفته
promissory note U سفته
draft U سفته
drafted U سفته
drafts U برات سفته
drafted U برات سفته
speculation U سفته بای
accommodation bill U سفته دوستانه
draft U برات سفته
speculators U سفته باز
speculator U سفته باز
gamblers U سفته باز
gambler U سفته باز
stock jobber U سفته باز
papering U سفته برات
papered U سفته برات
paper U سفته برات
direct debit U سفته-وجهالزمان
papers U سفته برات
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
single name paper U سفته دارای یک امضاء
time bill U سفته مدت دار
bulls U سفته باز بورس
bull U سفته باز بورس
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
short bills U سفته یا برات کوتاه مدت
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
total demand U تقاضای کل
at the request of U تقاضای
aggregate demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
application for loan U تقاضای وام
give U تقاضای رای
joint demand U تقاضای مشترک
re claim U تقاضای مجدد
national demand U تقاضای ملی
effective demand U تقاضای موثر
at my request U مطابق با تقاضای من
demand for payment U تقاضای پرداخت
final demand U تقاضای نهائی
gives U تقاضای رای
giving U تقاضای رای
market demand U تقاضای بازار
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
request to send U تقاضای ارسال
at the instance of U بر حسب تقاضای
composite demand U تقاضای مرکب
factor demand U تقاضای عوامل
complementary demand U تقاضای مکمل
elastic demand U تقاضای با کشش
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
request substitution U تقاضای تعویض
inelastic demand U تقاضای بی کشش
excess demand U تقاضای بیش از حد
complementary demand U تقاضای تکمیلی
maximum demand U تقاضای بیشینه
applications U تقاضای کار
application U تقاضای کار
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
tax U تحمیل تقاضای سنگین
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
soft market U بازار با تقاضای خوب
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
rpo U تقاضای مظنه قیمت
elastic demand U تقاضای کشش دار
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
derived demand U تقاضای مشتق شده
demanded U تقاضای خرید کالا
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
demand U تقاضای خرید کالا
demands U تقاضای خرید کالا
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
endorsee U کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com